کد خبر: ۳۲۰۴۶۱
تاریخ انتشار : ۲۶ مهر ۱۴۰۴ - ۲۰:۲۱

ظریف در حال اجرای کدام مأموریت است؟!(مقاله وارده)



اوایل دهه نود که شرایط اقتصادی کشور قدری دچار تلاطم شده بود، جریان غربگرا با شعار ضرورت مذاکره با آمریکا به منظور حل مشکلات اقتصادی و رفع تحریم‌ها توانست از مردمی که آن روزها تحت فشار اقتصادی قرار گرفته بودند رأی بگیرد. این جریان پس از استقرار به مدد شبکه‌ای از رسانه‌های وابسته و با پشتیبانی جریان رسانه‌ای غرب توانست در مدتی کوتاه با شرطی‌سازی و تصویرسازی دروغین از مذاکره به عنوان حل‌المسائل و فریب افکار عمومی‌، توان و اندوخته‌های هسته‎‌ای را تقلیل و هشدارهای منتقدان و جریان دلسوز انقلاب را نادیده بگیرد. نرمش قهرمانانه تسهیل‌گری و فرصت‌سازی نظام برای این گفتمان به ‌منظور عمل به شعارهای پرحجم، جلوگیری از دوقطبی‌سازی و مسیری بود که تبلیغ و مردم را امیدوار کرده بودند. در طول هشت سال، این گفتمان به‌رغم هزینه‌سازی، میدان دادن به نفوذی‌ها، تبلیغات انبوه، عقب‌نشینی از اصول انقلاب، آسیب به منافع ملی، ایجاد دوقطبی درون حاکمیت و خسارت‌های شدید اقتصادی نه‌تنها نتوانست از موضعی برابر با غرب تعامل کند، بلکه نتیجه هشت سال هم‌آغوشی با غرب و انجام تعهدات یکطرفه، تعطیلی توان هسته‌ای، تشدید تحریم‌ها، فشارهای همه‌جانبه سیاسی-بین‌المللی، فروپاشی اقتصادی و از دست دادن گزینه‌های قابل مذاکره با غرب و در یک کلام تحقق خسارت محض بود که دولت‌های ۱۱ و ۱۲ را به دلیل ایجاد فرصت‌سوزی‌های بزرگ به عبرت ملی تبدیل کرد.
اما آنچه مهم به‌نظر می‌رسید نقش آقای ظریف و رسانه‌های همسو در این فرآیند بود که توانسته بودند افکار عمومی را با شعار مذاکره با آمریکا شرطی‌سازی کرده و با فریب افکار عمومی این‌گونه القا نمایند که راه‌حل مشکلات اقتصادی ایران در تعامل با آمریکا به هر قیمت ممکن است. بی‌آبرو شدن این جریان و نهایتاً شکست این گفتمان در سال ۱۴۰۰ و روی کار آمدن یک دولت انقلابی با رویکرد حفظ و تحکیم استقلال ملی، کاهش وابستگی به غرب و با تمرکز بر سایر ظرفیت‌های بین‌المللی و همچنین بستن مسیر جریان نفوذ در لایه‌های تصمیم‌ساز و با اتکا به عبرت‌های دهه ۹۰ توانست زمینه‌های گشایش ملی در حوزه اقتصاد، روابط ‌بین‌الملل و تعاملات منطقه‌ای را فراهم کند و موضوع مذاکره با آمریکا به عنوان راه نجات ایران به کلی از دستورکار افکار عمومی خارج شد. همه مردم به چشم خود دیدند دولتی که رئیس‌جمهور شهید آن با اتکا به گفتمان انقلاب و ظرفیت‌های ملی از همان روز اول با صراحت و با «نه قاطع» موضع جمهوری اسلامی در برابر آمریکا را اعلام کرده بود، توانست در عرض کمتر از سه سال رشد اقتصادی را به 
5 درصد، کنترل نقدینگی را به زیر ۲۵ درصد، رشد تولید مسکن را از زیر صفر به مثبت ۷ درصد و رشد ترانزیت را به مثبت ۴۶ درصد و... برساند.
با شهادت آیت‌الله رئیسی و ورود مجدد آقای ظریف به میدان رقابت‌های انتخاباتی با دستور کار ضرورت مذاکره با آمریکا، مجدداً موضوع در صدر مسائل افکار عمومی قرار گرفت. در یک‌سال گذشته و به‌ویژه در بزنگاه‌ها نیز به صورت پیوسته آقای ظریف از هر تریبونی برای شکست‌نمایی از مسیر انقلاب اسلامی و ارائه نسخه‌ تسلیم در برابر آمریکا و مسدود کردن مسیرهای جایگزین استفاده کرد تا با فشار افکار عمومی بتواند حتی برخلاف سیاست‌های ابلاغی و اعلامی نظام افکار عمومی، جامعه ایران را در مسیر مذاکره با آمریکا نگه دارد. 
تجاوز نظامی ۱۲ روزه صهیونیست‌ها با همراهی مستقیم آمریکا و حمله به میز مذاکره بار دیگر فرصتی فراهم کرد که افکار عمومی واقعیت کاسبان تسلیم و مذاکره با آمریکا را تجربه کند. نتایج پیمایش‌های ملی بعد از جنگ گویای این واقعیت است؛ ۷۸ درصد از ایرانیان به ترامپ و آمریکا اعتماد ندارند، ۶۷ درصد ایرانیان عملکرد دولتی که شعارش بر مذاکره با غرب بود را ضعیف و خیلی ضعیف می‌دانند. در یک پیمایش دیگر در تیرماه، ۵۱ درصد مردم اعتماد خود را برای مذاکره با آمریکا از دست داده‌اند و ۷۸ درصد ایرانیان مذاکره غیرمستقیم با آمریکا را عملیات فریب جهت حمله اسرئیل بیان کرده‌اند. 
در شرایطی که جامعه ایرانی بعد از جنگ تصویر واقعی‌تری از تبعات و شعار مذاکره با آمریکا دریافت کرده مجدد به فعالیت‌های رسانه‌ای آقای ظریف با هدف جاانداختن ضرورت مذاکره با آمریکا برای حل مشکلات افزوده شده است! گویی تلاش ویژه‌ای در دستور کار است تا تصویر آمریکا بازسازی شده و تب مذاکره فروکش نکند.
اگر این مسیر به صورت یک خط و روند مورد رصد و ارزیابی قرار بگیرد، این‌گونه به نظر می‌رسد که آقای ظریف به صورت ویژه مأموریت دارد تا افکار عمومی ایرانیان را برای مذاکره - بخوانید تسلیم - با آمریکا همراه نماید؛ یعنی در هر برهه‌ای که افکار عمومی کلید حل مشکلات را در اتکا به داخل و تمرکز به راه‌حل‌های جایگزین جست‌وجو کرده و یا با مستندات غیرقابل انکار اعتماد خود را به مذاکره با غرب از دست داده است، فعالیت رسانه‌ای آقای ظریف با پشتیبانی شبکه‌ رسانه‌ای داخل و خارجی برای سفیدشویی از مذاکره با آمریکا و تخریب روابط راهبردی با سایر شرکای بین‌المللی تندتر، پرحجم‌تر و پررنگ‎‌تر شده است. 
سؤال این است: آیا ظریف در حال اجرای مأموریت است؟ کدام مأموریت؟
سپهر خلجی